کاجل
معنی کلمه کاجل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کاجل
دگرگونه شد شاه از آیین خویش کاجل دید بالای بالین خویش
ترسید کاجل به سر درآید بیگانه کسی ز در درآید
راندیم چنان بی تو زعالم کاجل و عمر گر هر دو بگیرند عنان، باز نیاییم
پر از گرد خودم آنگه شوم پاک کاجل گردم برد زین تخته خاک
زان پیش کاجل فرا رسد تنگ و ایام عنان ستاند از چنگ
نگه کن کاین کشاکش بر چه سانست کاجل زانسو امل زینسو کشانست