کاتبی

معنی کلمه کاتبی در لغت نامه دهخدا

کاتبی. [ ت ِ ] ( اِ ) نوعی از جامه که آستین آن کوتاه باشد و نیمه آستین و زنجیره از آن است. ( آنندراج ). نوعی از جامه آستین کوتاه. ( ناظم الاطباء ).
کاتبی. [ ت ِ ] ( حامص ) کتابت کردن. کاتب بودن.
کاتبی. [ ت ِ ] ( اِخ ) از شاعران عثمانی است که در قرن دهم هجری میزیسته و از اهالی بروسه بود و خطوط مختلف را در نهایت خوبی مینوشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).
کاتبی.[ ت ِ ] ( اِخ ) حسن. یکی از شاعران عثمانی در قرن دهم هَ. ق. است در دربار نشو و نما یافته و به نیابت کاتب دیوان و رئیس الکتاب رسید. ( قاموس الاعلام ترکی ).
کاتبی. [ ت ِ ] ( اِخ ) سیدی علی الغلطه وی متوفی 970. او را دیوانی است ترکی. رجوع به کشف الظنون چ 2 استانبول ج 1 ستون 807 شود.

معنی کلمه کاتبی در فرهنگ فارسی

کاشی کار علی بن احمد بن حسین از هنرمندان کاشی کار نیمه دوم قر. ۶ و نیمه اول قر. ۷ ه. از آثار باقیمانده وی کتاب نفیسی است مورخ بسال ۷٠۵ ه ق . که سابقا بامام زاده یحیی در نورامین تعلق داشته و اکنون در موزه ارمیتاژ لنین گراد محفوظ است .
کتابت کردن نوشتن .
سیدی علی الغلطه

معنی کلمه کاتبی در دانشنامه آزاد فارسی

کاتِبی
(یا: کردی؛ کادبی) بالاپوش، نیم تنۀ کوتاه و نوعی کت رایج از دورۀ صفوی. این نیم تنه را به مناسبت فصل با آستین یا بی آستین می پوشند؛ با آستین و جلوبستۀ آن را کاتبی و جلوباز و بی آستین آن را کردی می نامیدند و روی قبا یا جبه پوشیده می شد. بالاتنۀ این بالاپوش تنگ و چسبان، دامن آن فراخ و کلوش است، از ماهوت یا اطلس ضخیم زر تار یا پوست سمور می دوزند، آن را با یراق یا توری یا قلابدوزی مزین می کنند. رویه و آستر با هم هماهنگی دارند. در زمستان آستر را با پوست خز یا پوست بره می دوزند. دگمه دارد ولی آن را نمی بندند. این نیم تنه ها در نیمۀ اول قرن ۱۱ق جایگزین جبه یا ردا شدند.

جملاتی از کاربرد کلمه کاتبی

تو گوئی مران مصحف پاک را یکی کاتبی زشت خط بر نبشت
پس بدانکه این مزوری کردن کاری بزرگ است، از آن بپرهیز و در هر پیشه و در هر شغلی تمام داد از خویشتن بده، که من به‌هر بابی تمام داد از خویشتن نمی‌توانم داد، که سخن دراز گردد و از مقصود بازمانم و ناگفته نیز یله نمی‎‌توانم کرد؛ پس از هر بابی سخنی چند که به‌کار آید بگوییم تا ترا معلوم شود، که از هر نوعی طرفی گفتیم، چون به‌گوش دل شنودی ترا خود ازینجا استخراج‌ها افتد، که از چراغی بسیار چراغ توان افروختن؛ اگر چنانکه خدای تعالی بر تو رحمت کند از درجهٔ کاتبی به درجهٔ وزارت برسی و شرط وزارت نیز بدان، که شریف‌ترین بابی و علمی اینست.
کیستم‌، شاعری قصیده‌‌سرای چیستم‌؟ کاتبی بهار لقب
به‌طور سنتی، کلمه تورات توسط کاتبی به عبری بر روی طومار نوشته می‌شود. بخشی از تورات حداقل هر سه روز یک بار در حضور جماعت به صورت عمومی خوانده می‌شود. خواندن تورات به صورت عمومی یکی از پایه‌های زندگی مشترک یهودیان است.
زور شعر کاتبی سوز کلام آذری گرمی انفاس کاشی حدت ابن حسام
احتمالاً به زمانی مابین اوایل قرن چهاردهم و اواخر قرن سیزدهم پیشا دوران مشترک بازمی‌گردد. نوشته‌ای تمرینی متعلق به شاگرد کاتبی بوده‌است. متن دربارهٔ خلق کردن انکیدو است.
حکایت: ربیع بن مظیر العصری کاتبی محتشم و فاضل بود، در دیوان صاحب، تزویر کردی و این خبر به صاحب رسید؛ صاحب فروماند و گفت: دریغ باشد که این چنین مرد را هلاک کنم، که به غایت فاضل و کامل بود و نه پیدا توانست کردن با وی. می‌اندیشید که با وی چه کند. اتفاق را اندرین میانه صاحب را عارضه‌ای پدید آمد و مردمان به عیادت می‌رفتند؛ تا ربیع بن مظیر بیامد و در پیش صاحب بنشست و چنانک رسم است صاحب را پرسید که: شراب چه می‌خوریت؟ صاحب گفت: فلان شراب. گفت: طعام چه می‌خورید؟ گفت: از آنچ تو می‌سازی، یعنی مزوری. کاتب دانست که صاحب از آن آگاه شده‌ست، گفت: ای خداوند، به سر‌ِ تو که دیگر نکنم. صاحب گفت: اگر توبه کنی آنچ کردی‌، عفوت کردم.
بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط بس طرفه کاتبی که نویسد بر آب خط
گرفت کاتبی این راه حیرتی از پی قدم برسم تتبع نهاده بی سپرست
۲۶. حاشیه‌ای بر«حکمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی
چون کاتبی که با قلم سرخ بر صفحهٔ سیاه کشد مد
در این رواق دویم کاتبی پدید آورد که دست و خامه او بست حلیت دیوان