ژرم

معنی کلمه ژرم در لغت نامه دهخدا

ژرم. [ ژِ رُ ] ( اِخ ) ژان لئون. نام نقاش و پیکرساز فرانسوی. مولد بسال 1824 در وسول و وفات در پاریس بسال 1904 م.
ژرم. [ ژِ رُ ] ( اِخ ) ژرم کلاپکا. نام نویسنده فکاهی انگلیسی. وی بسال 1859 در والسال متولد شد و در 1927 م. به نورتهامپتون درگذشت.
ژرم. [ ژِ رُ ] ( اِخ ) ( قدیس ) اب و دستور کلیسای لاتینی. مولد استریدُنا در حدود سال 331 و وفات به بیت اللحم در 420 م. وی تورات سبعینی یونانی را با تورات عبری مطالعه و موازنه و به زبان لاتین ترجمه کرد. ذکران او سی ام سپتامبر است.

معنی کلمه ژرم در فرهنگ فارسی

نقاش و پیکر ساز فرانسوی (و.وسول ۱۸۲۴ - ف.پاریس ۱۹٠۴م. ).از آثار اوست : یونانیان جوان که خروسان را بجنگ وا میدارند (موزه لوور ) .
اب و دستور کلیسای لاتینی . مولد استرید نادر حدود سال ۳۳۱ و وفات به بیت الحم در ۴۲٠ میلادی . وی تورات سبعینی سونانی را با تورات عبری مطالعه و موزانه و بزبان لاتین ترجمه کرد . دکران اوسی ام سپتانمبر است .

جملاتی از کاربرد کلمه ژرم

در باغستان سنتی، ژرم پلاسم غنی از بادام، پسته و انگور وجود دارد. این تنوع ژنتیکی در طول صدها سال بوجود آمده‌است. از این حیث باغستان قزوین، میراث کشاورزی و موزهٔ تنوع زیستی به حساب می‌آید. هم‌اکنون مطالعاتی به خصوص در ارتباط با بادام در مرکز تحقیقات کشاورزی در حال انجام است.[نیازمند منبع]