ژان ژاک روسو

معنی کلمه ژان ژاک روسو در لغت نامه دهخدا

ژان ژاک روسو. [ س ُ ] ( اِخ ) رجوع به روسو شود.

معنی کلمه ژان ژاک روسو در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ژان ژاک روسو فیلسوف، اندیشمند و نویسنده معروف قرن هجدهم فرانسوی می باشد.
او از یک خانواده ثروتمند بود که در روزهای قتل عام پروتستان ها در فرانسه، به سوئیس پناهنده شد. این شهر، مرکز اصلی تفکر کالوینیستی بود. روسو از طرفداران حکومت ژنو بود و دوران زندگی او در این مدت، تأثیر زیادی بر افکار و اندیشه های او نهاد، بنابراین آموزش های اخلاقی روسو بیشتر از طریق جامعه بود تا خانواده. بخصوص اینکه مادرش را از همان ابتدا از دست داده و پدر ساعت سازش نیز حوصله تربیت پسرش را نداشت. او علاقه داشت که معلم رقص باشد، شغلی که آباء سختگیر ژنو کالوینیست از آن جلوگیری می کردند.با این وجود، عدم بیان نقش برخی از آموزه های پدر در روسو، بی عدالتی خواهد بود، چرا که پدر روسو به ادبیات علاقه زیادی داشت و همه شب برای ژان، افسانه ها و داستان های پر ماجرا تعریف می کرد. این آموزه ها در گسترش قدرت تحلیلی و ادبیاتی روسو نقش زیادی داشت، چنان که خود در این باب می نویسد: «با این روش در مدت کوتاهی نه تنها مطالعه و فهم کتاب ها به طرز عجیبی برایم ساده شد، بلکه بر امیال انسانی چنان بینشی پیدا کردم که برای سن و سال من بسیار عجیب بود. موضوعات را به طور کامل درک نمی کردم، اما همه چیز را می توانستم احساس نمایم، همه این احساسات موجب گشت تا تأثر عاطفی و بسیار مطبوعی از زندگی پیدا کنم.»
مراحل زندگی
زندگی روسو، فرار و گریزهای زیادی داشت، پدرش او را به خانواده ای سپرد، اما آن خانواده ژان را نزد کشیشی فرستادند که تعالیم و تربیت او، خصلت طبیعت دوستی روسو را پرورش داد. وی مدتی شاگرد عریضه نویس دادسرا بود، مدتی هم شاگرد یک گراور ساز بود. او مردی خشن و بی رحم بود و هر روز ژان را کتک می زد، او هم در مقابل مارچوبه ها و سیب های او را می دزدید. روسو در شاگردی او دزدی و دروغ گویی را یاد گرفت. او تا سی سالگی زندگی بی خانمانی داشت، مدتی هم به استخدام زن ثروتمندی درآمد و مقداری از جواهرات او را دزدید. بعد از مدتی در شهر دیگری، کشیشی او را به مادام دو وارن معرفی کرد و روسو به کمک او و کتابخانه اش دانش وسیع و عمیقی را به دست آورد. در اینجا او رساله جمهور افلاطون را مطالعه کرد، اثری که برنوشته های سیاسی او تأثیر وافری نهاد.
آثار و مقالات
موفقیت علمی روسو در زندگی اش، با نگارش مقاله «گفتار در اثرات اخلاقی هنرها و علوم» و ارسال آن به مسابقه مقاله نویسی و کسب مقام نخست آغاز گشت. او در مقاله خود استدلال کرده بود که با پیشرفت علوم و هنرها، انسان از وضع طبیعی و اخلاقیات دور می شود. مقاله دوم وی با نام «گفتار درباره خاستگاه نابرابری انسان ها» با اینکه در مسابقه جایزه ای را نیاورد، اما بهتر از مقاله اول بود. سال بعد، بنا به خواست دیدرو مقاله «اقتصاد سیاسی» را برای دانشنامه نوشت. با نگارش این مطالب، محافل بالای پاریس که او را طرد کرده بودند، حضور روسو را می پذیرفتند، اما او اینک به صحنه های زیبای طبیعت و تماشای آفتاب علاقه داشت، لذا از پاریس متشنج به قصری بیرون از شهر به نام ارمیتاژ رفت.روسو سه نوشته مهم خود را با نام رمان ژولی یا هلوئیزنو، قرار اجتماعی و امیل را طی اقامت خود در ارمیتاژ نوشت. او با اینکه حالت بی ثباتی داشت، همچنان نوشتن را ادامه داد، طرح قانون اساسی کورسیکا، رساله حکومت لهستان، اعترافات و گفت و شنودها، خیالات مرد تنهای رونده، کمدی نارسیس، نامه به دلامبر درباره تئاتر و نامه هایی از کوهستان از دیگر آثار اوست. وی معروف ترین کتاب خود را در سال ۱۷۶۲ با نام قرارداد اجتماعی (the social contractl) منتشر نمود. این کتاب با این عبارت معروف آغاز شده است: «آدمی آزاد زاده شد و همه جا دربند است.» روسو در سال ۱۷۷۸ درگذشت.
اندیشه سیاسی
...

جملاتی از کاربرد کلمه ژان ژاک روسو

اینهلدر در ۱۵ آوریل ۱۹۱۳ در سنت گالن سوئیس متولد شد و در سال ۱۹۳۲ به ژنو رفت، او در دانشگاه ژنو موسسه ژان ژاک روسو درس خواند. او در ۱۹۳۵ لیسانس خود و دکترای روانشناسی خود را در ۱۹۴۳ گرفت.
ناسیونالیسم مدنی شکلی از ناسیونالیسم است که در آن دولت مشروعیت سیاسی را از مشارکت فعال شهروندان خود، از حدی که نماینده «اراده مردم» است، می‌گیرد. اغلب به‌نظر می‌رسد که منشأ آن ژان ژاک روسو و به ویژه نظریه‌های قرارداد اجتماعی است که نام خود را از کتاب قرارداد اجتماعی ۱۷۶۳ او گرفته‌است. ناسیونالیسم مدنی در سنت‌های عقل‌گرایی و لیبرالیسم نهفته‌است، اما به عنوان نوعی ناسیونالیسم با ناسیونالیسم قومی در تضاد است. عضویت ملت مدنی داوطلبانه تلقی می‌شود. آرمانهای ملی مدنی بر توسعه دموکراسی نماینده در کشورهایی مانند ایالات متحده و فرانسه تأثیر گذاشت.
امیل نام کتابی در زمینه تربیت از ژان ژاک روسو است.
ژیروندن‌ها (معروف به بریسوتن‌ها) جناحی سیاسی در هیئت مقننه و نشست ملی در آستانه انقلاب فرانسه (سالهای ۱۷۹۰ تا ۱۷۹۲) بودند. بیشتر ژیروندن‌ها از ولایت ژیروند بودند و اعضای آن از حقوق‌دانان، روشنفکران، روزنامه‌نگاران، بازرگانان، صنعتگران و متخصصان مالیه بودند. ژیروندن‌ها کمتر به حزب سیاسی با ایدئولوژی مشخصی شباهت داشت و در واقع لیبرال - جمهوریخواهان میانه‌رو بودند که به روش‌های دموکراتیک اعتقاد داشتند. سرانجام به سبب پیوند ژیروندن‌ها با اشراف، تغییر نکردن وضع تهیدستان و دهقانان و تعمیق جو رادیکال با شعارهای تندروانه، جمهوریخواهان انقلابی به نام ژاکوبن‌ها که تحت تأثیر نظرات ژان ژاک روسو بودند جای ژیروندن‌ها را گرفتند.
در جنبشی که قرن هجدهم رخ داد، این ایده که روابط سالم والدین و فرزندان باعث سلامت عقل می شود، به یک ایده برجسته تبدیل شد. فیلسوف ژان ژاک روسو این مفهوم را مطرح کرد که تروما در دوران کودکی می تواند پیامدهای منفی بعداً در بزرگسالی داشته باشد.
پس از اخراج یوهانا الیزابت از روسیه در سال ۱۷۴۷، بتسکوی لازم دید که دفاتر خود را رها کند و در پاریس مستقر شود، جایی که ۱۵ سال بعد را در تجارت با دایره المعارف ها به ویژه ژان ژاک روسو گذراند. و از نظر دنیس دیدرو، او حداقل با او مکاتبه داشت. او توسط خواهر ناتنی‌اش، پرنسس آناستازیا ایوانونا، لندگراوین فون هسه-هومبورگ (اولین شوهرش شاهزاده دمتری کانتمیر، حاکم مولداوی بود) به بالاترین رده‌های اشراف فرانسوی معرفی شد.
کاسیرر در ۱۹۳۰ به ریاست دانشگاه هامبورگ رسید. او در سال ۱۹۳۲ چهار کتاب به نام‌های رنسانس افلاطونی در انگلستان و مکتب کمبریج، فلسفه روشن‌اندیشی، گوته و تاریخ جهان و مسئلهٔ ژان ژاک روسو را منتشر کرد.