چیست
معنی کلمه چیست در لغت نامه دهخدا

چیست

معنی کلمه چیست در لغت نامه دهخدا

چیست. ( جمله ٔاستفهامی ) مخفف چه هست ، یا چه چیز است :
دمنه را گفتا تا این بانگ چیست
با نهیب و سهم این آوای کیست.رودکی.چه سازیم و درمان اینکار چیست
بر این رفته تا چند خواهی گریست.فردوسی.ترا دل پر اندیشه مهتریست
ببینیم تا رای یزدان بچیست.فردوسی.جهاندار گفت این سخن چیست باز
خداوند این راز که وین چه راز.فردوسی.باز رز را گفتی ای دختر بیدولت
این شکم چیست چو پشت و شکم خربت.منوچهری.عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما.حافظ. || در زبان شعر گاهی بتناسب وزن حرف «چ » و «ی » متحرک میشود و بوزن «چه است » بکار میرود چنانکه در این بیت ناصرخسرو :
نیکوی چیست و خوش چه ای برنا
دیباست ترا نکو و خوش حلوا.ناصرخسرو. || به چه سبب است. از چه روست. چراست :
وندر این بستان چندین طرب مستان چیست.منوچهری.چین درابرو بسرم آمدن ای بدخو چیست
گر سر جنگ نداری گره ابرو چیست ؟( از لغت اوبهی ). || چگونه است. چطور است. که است. به چه کیفیت است. چه سان است. چون است :
بوستانبانا حال و خبر بستان چیست
وندرین بستان چندین طرب مستان چیست.منوچهری.زن را آهسته بیدار کرد و معلوم گردانید که حال چیست. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه چیست در فرهنگ عمید

چه است؟، چه هست؟.

معنی کلمه چیست در فرهنگ فارسی

( فعل ) جمل. استفهامی چه است چه هست . : (( خلاف است میان علما که ذره چیست ? ) ) ( کشف الاسرار )

معنی کلمه چیست در دانشنامه عمومی

چیست ( به لاتین: Chist ) یک روستا و آبادی در بلاروس است که در منطقه مینسک واقع شده است. چیست ۵٬۴۲۲ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه چیست

از بهر چیست تارک جوشان و ترش روی چون یافته است دانم بر جانور ظفر
در ماجرای سیر کردن پنج هزار تن، پسری با «پنج قرص نان و دو ماهی» نزد عیسی مسیح می‌آید. پرسیده می‌شود «این چیست در مقابل این همه» و عیسی قرص نان و ماهی را چندین برابر می‌کند.
به هر حال فرض کنیم که ما بتوانیم این سؤال را که آیا جهان به عنوان یک کل علتی دارد، چنین پاسخ دهیم که علت آن خدا است. اما این سؤال که علت خدا چیست اجتناب‌ناپذیر است. بسیاری از کودکان و نوجوانان با پریشانی زیاد از والدین خود این سؤال را مطرح می‌کنند. سؤال آنان کاملاً درست است. چون ما گفته بودیم که هر چیزی علتی دارد و اگر آن سخن صحیح باشد پس خدا هم باید علت داشته باشد.
این مسئله در بطن ماهیت ارتباط انسانی نهفته‌است. ما تصور می‌کنیم که ارتباط انسانی محصول ذهن است، اما پیکرها هستند که این کار را انجام می‌دهند: چهره‌ها تکان می‌خورند، صداها به ارتعاش در می‌آیند، پیکرها می‌جنبند، دست‌ها ادا و اشاره می‌کنند… در اینترنت ذهن حضور دارد اما بدن غایب است. گیرندگان پیام‌ها هیچ سرنخی برای درک و شناخت شخصیت و خلق و خوی فرستنده ندارند، و فقط می‌توانند حدس بزنند که چرا این پیام فرستاده شده، معنای آن چیست و چه پاسخی باید به آن داد. اعتماد عملاً از صحنه خارج می‌شود. این کار مالامال از بیم و خطر است.
کام دنیا چیست کز ناکامیش باشد هراس آخر این رنگ حنا گو رفته باش از چنگ من
باد را خاصیت جان‌پروری دانی که چیست زآن سبب کز کوی چون فردوس جانان می‌دمد
تضاد بین متن میثاق جامعه ملل و سیاست متفقین، در قیاس با قضیه «ملت مستقل» سوریه، در مورد قضیه «ملت مستقل» فلسطین حتی آشکارتر است. چرا که در فلسطین ما حتی پیشنهاد انجام مشورت با خواست ساکنین کنونی کشور را نداریم، هرچند که کمیسیون آمریکایی‌ها1 در حال انجام پرس‌وجوهایی دربارهٔ اینٰکه بداند این خواست‌ها چیست است. هر چهار قوای متفق متعد به صهیونیسم هستند. و صهیونیسم، چه درست چه غلط، چه خوب چه بد ریشه در سنن قدیمی، در نیازهای امروزی و در امیدهای آینده دارد، نیازها و امیدهایی بسیار عمیق‌تر از خواست‌ها و عقاید ۷۰۰ هزار عربی که امروزه در این سرزمین تاریخی زندگی می‌کنند دارد.
^ پدرخوانده قسمت سوم پایان بندی جدید توضیح داده شده: معنی تغییرات چیست | صفحه نمایش
مفتاح فتوح اهل حق دانی چیست خوش گفتن لا اله الا الله است
حال، سؤال این‌جاست که این حالت چیست و در حال فرافکنی چه روی می‌دهد؟ اگر روح انسان را مغز گردویی تصور کنیم جسم فیزیکی انسان مثل پوست سبز رنگ گردو است که ضخیم و
نیکولای دوبرولیوبوف منتقد روس نقد مفصلی با نام آبلومویسم چیست نوشته‌است و آن را با بحث مرد زیادی در هم آمیخته‌است. لنین (ضمن نطقی در ۱۹۲۲) گفت: «روسیه سه انقلاب را از سر گذرانده‌است، اما هنوز آبلوموف‌ها باقی مانده‌اند»
گفتند دلیل چیست به خدای گفت: خدای گفتند پس حال عقل چیست گفت: عقل
ور یکی زنبیل کم شد از همه بغداد چیست ور یکی دانه برون آمد ز انباری چه شد
شورِ او در سرِ من دانی چیست شکرش طرفه مقال افتاده ست
دور از توام بجز غم و رنج و ملال چیست باشم بحال مرگ مپرسم که حال چیست
این بقعهٔ پست نیلگون چیست این چتر بلند سرنگون چیست
دل تو از کجا و غم زکجا؟ تو چه دانی که چیست غمخواری؟
گناهی به جز عاشقی چیست هیچ گنه‌کار را جای باشد حرس