چکاوه. [ چ َ وَ / وِ ] ( اِ ) چکاوک است که به عربی قبره خوانند. ( برهان ). مرادف چکاو و چکاوک. ( از جهانگیری ) ( از رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چکاوک و قبره. ( ناظم الاطباء ). عُلعُل و عُلَعِل و عَلعال. ( منتهی الارب ) : بر فرق سر نرگس تر زرد کلاه بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه.منوچهری.رجوع به چکاو و چکاوک شود.
معنی کلمه چکاوه در فرهنگ عمید
=چکاوک
معنی کلمه چکاوه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جل . ۲ - نوایی از موسیقی . چکاوک است که بعربی قبره خوانند