چکاوه

معنی کلمه چکاوه در لغت نامه دهخدا

چکاوه. [ چ َ وَ / وِ ] ( اِ ) چکاوک است که به عربی قبره خوانند. ( برهان ). مرادف چکاو و چکاوک. ( از جهانگیری ) ( از رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چکاوک و قبره. ( ناظم الاطباء ). عُلعُل و عُلَعِل و عَلعال. ( منتهی الارب ) :
بر فرق سر نرگس تر زرد کلاه
بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه.منوچهری.رجوع به چکاو و چکاوک شود.

معنی کلمه چکاوه در فرهنگ عمید

=چکاوک

معنی کلمه چکاوه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جل . ۲ - نوایی از موسیقی .
چکاوک است که بعربی قبره خوانند

معنی کلمه چکاوه در فرهنگ اسم ها

اسم: چکاوه (دختر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: chakave) (فارسی: چکاوه) (انگلیسی: chakaveh)
معنی: چکاوک

جملاتی از کاربرد کلمه چکاوه

بر فرق سر نرگس از زر کلاه بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه وز طول سفر حسرت من گشت علاوه