چکانش
جملاتی از کاربرد کلمه چکانش
گرفته ام به سخن لعل می چکانش را به خون توبه چرا نشکنم خمار امروز؟
از تاب شرار می بر چهره چکانش خوی خوی، رشحه ای از رخ، هی بر جیب و گریبانش
بر سر آتش غم سوخت کباب جگرم گوئیا بر دل خونابه چکانش بستند