چنب. [ چ َ ن َ ] ( اِ ) به معنی سنت است که مقابل فرض یعنی واجب باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بمعنی سنت و کاربه و نافله که مقابل فرض و واجب است. ( از نصاب الصبیان ابونصر فراهی ). سنت و مستحب. مقابل واجب و فرض. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به سنت و مستحب شود.
معنی کلمه چنب در فرهنگ عمید
۱. سنت. ۲. کار خوب، عمل نیک. ۳. (صفت ) [مقابلِ فرض و واجب] مستحب.
معنی کلمه چنب در فرهنگ فارسی
بمعنی سنت است که مقابل فرض یعنی واجب باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه چنب
چو حال اهل وط شد به م چنب عالی که میزنند ز حیلت بر آتشم دامان