چسبناکی

معنی کلمه چسبناکی در لغت نامه دهخدا

چسبناکی. [چ َ ] ( حامص مرکب ) رجوع بچسب و چسپ و چسپناکی شود.

معنی کلمه چسبناکی در فرهنگستان زبان و ادب

{stickiness} [علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذایی ای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندان ها می چسبد

جملاتی از کاربرد کلمه چسبناکی

در این روش از ماده چسبناکی که عموماً از شکر و آب تشکیل شده و مقداری پارچه که به صورت نواری برش خرده است استفاده می‌گردد. در نوع مدرن آن بسته‌های آماده مصرف که به موم خاصی آغشته‌است به صورت بسته‌بندی آماده در داروخانه‌ها به فروش می‌رسد. روش اپیلاسیون که با حرارت موم و مالیدن آن به پارچه و چسباندن به سطح پوست باعث کندن موهای زائد می‌شود. با استفاده از وکس برای چند ماه از موهای زائد خلاص می‌شوید، اما این روش معایب خودش را دارد. دردناک است و می‌تواند سبب مشکلاتی مانند التهاب ریشهٔ مو (فولیکولیت)، رفتن موها زیر پوست، تغییر رنگ پوست و حتی ایجاد جوشگاه یا اسکار شود.