چراغ راه

شاه ولایت چراغ راه هدایت آنکه جز او کس بکردگار نماند

در آغاز این نشست امیر حسین اعتمادی پیام شاهزاده رضا پهلوی به نخستین کنگره حزب ایران نوین را قرائت کرد. ‌در بخشی از این پیام آمده است ” این احزاب سیاسی هستند که در فردای سقوط جمهوری اسلامی باید دست به کار شکل دادن زیر ساخت‌های سیاسی و حقوقی کشور شوند. در این مسیر منافع ملی ایران، دفاع از تمامیت ارضی کشور، فعالیت برای گذار به دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر و احترام به آرای مردم به عنوان داور نهایی میان همه گروه‌های سیاسی را چراغ راه خود قرار دهید.”

این معنا، چراغ راه اوبونتو و پدید آورندهٔ شعار و فلسفهٔ این توزیع است.

فزون قبیلهٔ آن پخته کار باد که گفت چراغ راه حیات است جلوهٔ امید

تاکمن در مقدمهٔ برج فرازان آورده: «موضوع این کتاب واپسین سال‌های عصری است که به علت پیری یا در اثر حادثه به آغوش مرگ نرفت، بلکه در بحرانی نهایی که خود از حقایق بزرگ تاریخ است، منفجر شد و از هم پاشید.»او بر این عقیده است که جنگِ جهانی اول خاستگاهش جامعه‌ای در بطنِ یک عصرِ طلایی نبوده است و نیز می‌داند که مطرح کردنِ این پرسش که «چرا چنین شد؟» نه تنها به درکِ ما از گذشته کمکِ شایانی می‌کند، بلکه چراغ راه آینده است تا با یاریِ آن از رخدادهای مشابه دوری بجوئیم.

به عزم خانهٔ چشم فغانی چون قدم مانی دل روشن چراغ راه و شوقت رهنمون بادا

پرتو لعل لب او گر نیفروزد چراغ راه نتواند تبسم زان دهن بیرون برد

نشناختم آن ماه را شمع و چراغ راه را نادید چشمم شاه را از اشک خونینم همی

اول چراغ برکن و آنگه چراغ جوی تا زان چراغ راه ز ظلمت برون بری

اگر شب تیره تر از چشم آهوست خود افروزم چراغ راه خویشم

گر شمع راه مرغ سحر شد چراغ گل ما را چراغ راه زآه سحر بود

حریفان را چراغ راه مقصد دستهٔ ‌گل شد تو داغ لاله‌ای با نیل سوسن زین چمن بردی

گشاد و بست نگاهی ز دل غنیمت دان چراغ راه نفس آنقدر نمی‌تابد