چراغ جهان

معنی کلمه چراغ جهان در لغت نامه دهخدا

چراغ جهان. [ چ َ / چ ِ غ ِ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغ آسمان و یا چراغ جهانتاب. آفتاب و مهتاب. ( ناظم الاطباء ). || روشنی جهان. خورشید جهان :
بکشت او خداوند را در نهان
چنان پادشاهی چراغ جهان.فردوسی.

معنی کلمه چراغ جهان در فرهنگ فارسی

چراغ آسمان و یا چراغ جهانتاب . آفتاب و مهتاب . یا روشنی جهان .

جملاتی از کاربرد کلمه چراغ جهان

به اندازه آنکه نزدیک و دور چراغ جهان تاب را هست نور
نخستین سر نامداران حسن چراغ جهان و مه انجمن
خورشید را که چشم و چراغ جهان نهند جز خاک آستان تو کحل بصر نیافت
بزرگان گفته‌اند چراغ جهان آفتاب است، و معرفت چراغ دلها است و بر حق تعالی هیچ دوست‌تر از عرفان نیست، و اسرار خود جز در معرفت تعبیه نکند.
خواهی چو شعله چشم و چراغ جهان شوی در پیش پای هر خس و خاری قیام کن
آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی اندر جهان مرده درآیی و جان شوی
ستون منا پردهٔ کشورا چراغ جهان افسر لشکرا
احمدِِ مرسل آن چراغ جهان رحمت عالم آشکار و نهان
به خوبی‌ست چشم و چراغ جهان بود دسته‌ای گل ز باغ جهان
روز یکشنبه آن چراغ جهان زیر زر شد چو آفتاب نهان