چاک پیراهن

معنی کلمه چاک پیراهن در لغت نامه دهخدا

چاک پیراهن. [ هََ ] ( ص مرکب )مجازاً بمعنی زیبارویی که سینه سپید و صاف دارد. کنایه از سینه ای سپید و خوشرنگ و درخشان :
چاک پیراهنی اگر میبود
بتو ای صبح مینمودم من.امید ( ازآنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه چاک پیراهن

جز دلم را از گل داغ جگرسوز غمت چاک پیراهن به رنگ لاله تا دامان مباد
دل ‌گردان ز چاک پیراهن برجهد چون ز باد بند قباه
گشته ام خلوت نشین از تهمت عریان تنی چاک پیراهن چو یوسف کرده در زندان مرا
تا کشیده دامن آن سرو قبا پوشم ز خاک خون نگون گردیده از تن چاک پیراهن مرا
آفتابی در بغل دارم چو صبح از مهر دوست خنده ام ای مدعی بر چاک پیراهن مزن
بهار آمد صبا زد چاک پیراهن به بر گل را چرا چون فصل دی آهنگ خاموشی است بلبل را
به پیراهن دریدن تا به دامان می‌رود دستم ز ضعفم چاک پیراهن به دامان دیر می‌آید
چون کنم اظهار نسبت با گرفتاران کلیم خویش را مرغ قفس از چاک پیراهن کنم
توراخورشید ومه گر سر زده است از چاک پیراهن مرا بنگر که اندر دامن افتاده است پروینم
داغ مادرزادش از خورشید نورانی تر است هر کرا جزو بدن شد چاک پیراهن چو صبح