چاهی. ( ص نسبی ) منسوب به چاه. از چاه. || زندانی. محبوس در چاه : نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه دارد ز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد.فرخی.- پیغمبر چاهی ؛ بعض شعرا از آن به یوسف بن یعقوب اسرائیلی کنایت کنند. یوسف علیه السلام.یوسف بن یعقوب که برادرانش او را در چاه افکندند. یوسف چاهی. - کبوتر چاهی ؛ قسمی کبوتر برنگ کبود یا خاکستری که از سایر کبوتران خردترند و بیشتر در بیرون آبادیها، در میان چاههای قنات یا چاههای متروک و مدروس منزل کنند. نوعی کبوتر وحشی برنگ خاکستری سیر که بیشتر در چاههایی از قبیل چاه ، قنات چاه آسباب و دیگر چاههای مدروس آشیان کنند. - یوسف چاهی ؛ پیغمبر چاهی. یوسف ( ع ) : یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی.منوچهری. چاهی. ( اِ ) چای. شای. چایی. صاحب فلاحتنامه غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی «چَه » گویند.
معنی کلمه چاهی در فرهنگ عمید
۱. زندانی. ۲. محبوس در چاه: یوسف چاهی.
معنی کلمه چاهی در فرهنگ فارسی
چای . شای . چایی . صاحب فلاحتنام. غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی (( چه ) ) گویند.
معنی کلمه چاهی در دانشنامه عمومی
چاهی یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه چاهی
کاش چاهی که در او یوسف ما افکندند راه بازآمدنش جانب کنعان بودی
هر قدم چاهی است از چشم حسودان پر ز تیغ دامن از خاک وطن چون ماه کنعان چیدنی است
تاریخ ادبیات خیالپردازی مدرن با جورج مکدونالد ∗، نویسندهٔ اسکاتلندی رمانهایی مثل شاهدخت و گوبلین ∗ و فانتاستس ∗، آغاز میشود که دومین رمان را بسیاری نخستین رمان خیالپردازی بزرگسالان میدانند. مکدونالد تأثیری بسیار زیاد بر جی. آر. آر. تالکین و سی. اس. لوییس داشت. دیگر نویسندهٔ بزرگ این عصر ویلیام موریس ∗ نام داشت، شاعری بزرگ که چند رمان نیز در اواخر قرن نوزدهم نوشت، از جمله مشهورترین آن رمانها: چاهی در انتهای جهان ∗.
گر در همه چاهی آب حیوان بودی دریافتنش بر همه آسان بودی
((طبس مسینان از اقلیم سیم است. شهری کوچک است و گرمسیر و عناب فراوان بود و آبش از کاریز. غلات این قصبه هر هفتاد روز آب خورد و غلات مواضع که در حوالی آن است هر هفت روز آب بخورد. و در آن ولایت چاهی بود که خاک آن مقداری دانه جاروس (2) ۞، هر که بخوردی در حال بمرد؛ اما در این نزدیکی آن چاه را انباشتهاند و هم در آن ولایت چاهی است که در زمستان آب بسیار در آن چاه میرود و در تابستان بیرون میآید و بدان زراعت میکنند و چاهی دیگر هست که هر وقت در آن چاه نگاه میکنند شکل ماهی مینماید))
سپهری کی فرود آید به چاهی کجا گنجد بهشتی در گیاهی
آنگاه نجوئی آب چاهی هر گه که چشیدی آب کوثر
درون چاهی و هیچت خبر نه نخواهی مُرد اگر خواهی دگرنه
در گذشتهٔ دور جنازههای زرتشتیان را در برج میگذاشتند تا خوراک پرندهها شود که این کار توسط نساسالار انجام میشد. بعدها استخوانها را در چاهی میریختهاند.
محل ورود قلعه تنها از طریق پلکان شمال شرقی امکانپذیر بودهاست و واردشوندهها پس از عبور از درب اصلی قلعه به وسیله معبری به در گاهی در سمت میانی دیواره جنوبی و از آنجا به وسیله یک راهرو تونل به طول ۱۶/۵ متر با شیب نسبتاً تند به حیاط مرکزی میرسیدند. همچنین برای دسترسی به آ چاهی در حیاط مرکزی حفر شدهاست.
نقل است که بزرگی گفت: با حسن و جماعتی به حج میرفتم. در بادیه تشنه شدیم. به سر چاهی رسیدیم، دلو و رسن ندیدیم. حسن گفت: چون من در شروع نماز شوم، شما آب خورید. پس در نماز شد تا به سر آب شدیم. آب برسر چاه آمده بود. باز خوردیم. یکی از اصحاب رکوه ای آب برداشت. آب به چاه فروشد.
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد: «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به استخر فارس ببرد، چون به ناحیهٔ یزد رسید، زندانیان را در چاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند».
و آزادگان را بر کشیده ز چاه چاهی که پایانش نیابد رسن
آن نمیبینند کز انکارشان پوشیده ماند با جمال یوسف چاهی ترنج از دست و پا
سنگ چاهی یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر بهبهان استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، گوگرد است.سنگ میزبان این اندیس سنگ گچ و مارن است و دیرینگی آن به دوران میوسن میرسد.
به روایتی جد این طایفه شاه قُطبین بودهاست. خانوادههای ناصری، اکبرزاده، تردست، میرزایی، همایونی، عسکری، نادی، سلیمانی وخانوادههای خیری، کوخایی از ساکنان روستای چشمه چاهی واقع درشهرستان سیروان از این طایفهاند. همچنین عادل خانی از شعرای شهرستان ملکشاهی از این طایفه است.
در باغ ژاپنی همیشه یک فانوس سنگی، یک درخت استثنایی، یک آلاچیق ماهیگیری، رواقهای چوبی، پلهای سنگی و چوبی، چاهی برای شستشو، به خصوص مکانی برای مراسم چای و سکویی برای تماشای مهتاب وجود دارد.
کاگومه که دانش آموز دورهٔ متوسطه در توکیوی امروزی میباشد، در روز تولد ۱۵ سالگی در حالی که با برادرش به دنبال گربه خانگیشان میگردند توسط یوکای که دارای صورت یک زن و بدن ۱۰۰۰ پا است به داخل چاهی در معبدی که سالها توسط خانوادهاش نگهداری میشود کشیده شده و سر از ژاپن ۵۰۰ سال پیش درمیآورد.
ز چاهی برده مهدی را به انجم ز خاکی کرده دیوی را به مردم