چالندر
معنی کلمه چالندر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چالندر
آنکه گوید که او سفر کردست سوی چالندر او گذر کردست
وز قوت بازوی من از خنجر پرس وز هیبت من ز راه چالندر پرس
این زمستان گر چنین ده فتح خواهی کرده گیر من بهر ده ضامنم لشکر سوی چالندر آر
رفتم اینک به سوی چالندر تا کی آیم به شهر بار دگر