معنی کلمه چاشته در لغت نامه دهخدا چاشته. [ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) ظاهراً غذای چاشت. طعام چاشت. التغدیة؛ کسی را چاشته دادن. ( مصادر زوزنی ).
جملاتی از کاربرد کلمه چاشته دل را به ناز چاشته خوار جفا کنند تا رفته رفته اش به بلا مبتلا کنند حالی کنون ز تنگی حال و ز خوف خصم او را نه برگ شام و نه امید چاشته ست