چاره اندیش

معنی کلمه چاره اندیش در لغت نامه دهخدا

چاره اندیش. [ رَ / رِ اَ ] ( نف مرکب ) محیل. مکار. حیله گر. فسونگر.

معنی کلمه چاره اندیش در فرهنگ عمید

آن که در فکر چاره و علاج باشد.

معنی کلمه چاره اندیش در فرهنگ فارسی

محیل . مکار . حیله گر . فسونگر .

جملاتی از کاربرد کلمه چاره اندیش

روزی به طبیب چاره اندیش گفتم چه بود دوای نوبه؟
حق نگهدارت ای برادر هان چاره اندیش و جان خود برهان
اگر بدانی چه قدرها ذلیل شده ام و لطمه حرمانم فقیر کرده است بی هیچ ملاحظه چاره اندیش دردم می شوی. سرایر ضمیرم در آئینه خاطر حقیقت بینت پیداست، مصرع: من چگونه یک رگم هشیار نیست. هر چه کنی مختاری، در باب یار غایب که دوستان حاضر خصومت می بافند همان است که خود یافته ام، بیت:
کاری که زهجران تو در پیش من است نه در خور وهم چاره اندیش من است