پولکی

معنی کلمه پولکی در لغت نامه دهخدا

پولکی. [ ل َ ] ( ص نسبی ) منسوب به پولک. پولک دار. || که پول دوست گیرد: بچه را نباید پولکی کرد. || که رشوه پذیرد. که عادت به پول گرفتن دارد. آنکه معتاد بپول گرفتن است. مرتشی. رشوه گیر. رشوه خوار. معتاد به رشوه.

معنی کلمه پولکی در فرهنگ معین

( ~. ) (ص نسب . ) ۱ - پول دوست . ۲ - آن که رشوه پذیرد.
( ~. ) (اِ. ) نوعی آب نبات شبیه پولک .

معنی کلمه پولکی در فرهنگ عمید

۱. پول دوست.
۲. رشوه گیر، رشوه خوار.

معنی کلمه پولکی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پول را دوست دارد. ۲- آنکه رشوه پذیرد آنکه معتاد بپول گرفتن استرشوه خوار. ۳- آنچه با پول انجام گیرد مقابل مجانی .

معنی کلمه پولکی در ویکی واژه

پول دوست.
آن که رشوه پذیرد.
نوعی آب نبات شبیه پولک.

جملاتی از کاربرد کلمه پولکی

شیلدز در سخنرانی خود داستان‌هایی را به اشتراک می‌گذارد، از جمله مناسبتی که در آن او همراه جکسون برای یکی از عروسی‌های الیزابت تیلور بوده‌است، و این جفت مخفیانه وارد اتاق تیلور شدند تا نگاهی به لباس او داشته باشند، اما متوجه شدند که تیلور در رختخواب خوابیده‌است. شیلدز با ناراحتی به خاطرات زیادی که او و جکسون باهم داشتند و یک شوخی جزئی در مورد دستکش‌های پولکی معروف او و همچنین به ترانه لبخند از چارلی چاپلین که آهنگ مورد علاقه جکسون بود اشاره می‌کند.
از جمله سوغات معروف باغ‌بهادران می‌توان به گردو و بادام و فندق و انواع آلو، آلو خشکه اشاره کرد. علاوه بر آن شیرینی‌جات مختلفی در باغ‌بهادران که قدیم‌الایام تولید می‌شده‌است. مانند پولک و نبات، انواع گز، نقل، شکر پنیر، انواع شیرینی و شربت که این‌ها نیز از سوغات باغ‌بهادران محسوب می‌شوند. پولکی رسی و نبات از شیرینی‌جات پرطرفدار هستند.