معنی کلمه پنج صد در لغت نامه دهخدا
ورا بد جهان سالیان پنج صد
نیفکند یکروز بنیاد بد.فردوسی.به بد [ فریدون ] در جهان پنج صد سال شاه
به آخر شد و ماند زو جایگاه.فردوسی.برین بگذرد سالیان پنج صد
بزرگی شما را بپایان رسد.فردوسی.دگر پنج صد درّ خوشاب بود
که هر دانه ای قطره ای آب بود.فردوسی.