معنی کلمه پنبه زار در لغت نامه دهخدا
ریش چون روی پنبه زار شده
روی چون پشت سوسمار شده.سنائی.نشگفت اگر یکی ز دهاقین عدل تو
سیراب سازد از عرق شعله پنبه زار.طالب آملی ( از آنندراج ).پنبه زاری بود یکسر پیش ازین هامون برف
برق نیسان آتشی انگیخت در آن پنبه زار.قاآنی.