معنی کلمه پناهیده در لغت نامه دهخدا
هم آنگاهشان خواند از جای خویش
به یزدان پناهیده رفتند پیش.فردوسی.|| پناه دهنده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
پناهیده
هم آنگاهشان خواند از جای خویش
به یزدان پناهیده رفتند پیش.فردوسی.|| پناه دهنده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
معنی کلمه پناهیده در فرهنگ عمید
۲. کسی که دیگری به او پناه برده، پناه دهنده.
معنی کلمه پناهیده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پناهیده
شبی بگذاشتم در سخت سرما پناهیده در آتش چون سمندر
یکی کعبه آراست در قم که گشت پناهیده در ظل رکنش حطیم