پس گرد
جملاتی از کاربرد کلمه پس گرد
دلیران ایران پس گرد چیر همی حمله کردند غران چو شیر
در این گفتگو بود توران سپاه که آن هر دو گرد از پس گرد راه
چون کنی از نطع خاک رقعهٔ شطرنج رزم از پس گرد نبرد چرخ شود خاکسار
باز پس گرد و کارخویش بساز دست کوتاه کن ز رنج دراز
همی شد پس گرد با تیغ تیز برآورد زان انجمن رستخیز
کاین را بستان و باز پس گرد با او نفسی دو همنفس گرد
از پس گرد سپه برق سنان آبدار همچنان باشد که اندر پردهٔ شب اخگری
وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ و اگر میخواستندی که بیرون آیند با تو، لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً پیش از آن عذر که میگویند غزا را ساخته بودندید، وَ لکِنْ کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ لکن نبایست خدا ترا و ناپسند آمد وی را خاست ایشان و بیرون شدن ایشان، فَثَبَّطَهُمْ ایشان را با پس گرد و با پس نشاند، وَ قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِینَ. (۴۶) و ایشان را گفتند مینشینید با نشستگان.