پس نور
جملاتی از کاربرد کلمه پس نور
وز آن پس نور تو بر می فزاید در تو پهن تو بر میگشاید
برقی برون جست از قدم برکند گیتی را ز هم پس نور وحدت زد علم تا ما و من افتاده شد
نوریّت او آن است که از بهر ذات خود ظاهر است و دیگری بدو ظاهر میشود. پس نور همه نورهاست و نوریّت هر نیّر سایه نور اوست، پس به نور او روشن گشت آسمانها و زمینها. «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»
که آن از قلب و روح آمد عبارت و زان پس نور ذاتست این اشارت
چون بود پس نور خورشید ازل نور صاف و خالی از هر غش و غل
و از عقل کل تا به کرۀ خاک، این مجموع طریق مبدء است؛ و از خاک تا انسان، یعنی معادن و نبات و حیوان، طریق معاد است. پس نور الهی وفیض سبحانی از عالم ارواح یعنی از عقول به نفوس و افلاک فایض میگردد تا به کرۀ خاک و بعد از این رجوع میکند به طریق معادن و نبات و حیوان و انسان و به حضرت الهی متصل میگردد؛ همان نور باشد که از آن مقام آمده باشد و بر این مقامات گذشته و باز به مقام خود رفته کقوله تعالی: «کل الینا راجعون»؛ کقوله تعالی: «یا ایتّهاالنفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة»؛ کقوله علیه السلام: «کل شیء یرجع الی اصله».