پرملال

معنی کلمه پرملال در لغت نامه دهخدا

پرملال. [ پ ُ م َ ] ( ص مرکب ) که بسیار بستوه آرد.

معنی کلمه پرملال در فرهنگ عمید

آنچه باعث دل تنگی و رنج و اندوه بسیار شود.

معنی کلمه پرملال در فرهنگ فارسی

( صفت ) که ملال و گرفتگی بسیار آرد که بسیار بستوه آرد .

جملاتی از کاربرد کلمه پرملال

کاندرین خاکی رباط پرملال کم نشاط وندرین سفلی بساط کم ثبات پرخطر
فقیری در شیراز به دنیا آمد و در خانواده‌ای اهل کتاب و فرهنگ بزرگ شد. وی برادر ابوالقاسم فقیری فارس‌شناس معروف است. وقتی که در لباس سپاه دانش به روستا رفت زندگانی تلخ روستاییان او را واداشت تا از آن‌ها بنویسد. وی حاصل چهار سال نوشتن را همگی در نخستین مجموعهٔ داستانی خود به نام دهکدهٔ پرملال در سن ۲۳ سالگی انتشار داد. این کتاب تا قبل از انقلاب ۵ بار چاپ شد ولی پس از آن اجازه چاپ نیافت. چاپ ششم آن در سال ۱۳۸۲ توسط نشر چشمه منتشر شد.
همواره ام دل از شب هجر است پرملال پیوسته ام تن از تب عشق است پر شرر
دل زعنا پرملال شیشة ساعت مثال یک دم اگر خالی است ساعت دیگر پرست
به یار شرح دل پرملال نتوان گفت نگفته بهتر، امر محال نتوان گفت
این کتاب جزء کتابهای شاخص دهه ۴۰ و ۵۰ است. بزرگان ادبیات ایران همگی این کتاب را ستودند و به دلیل ممنوعیت چاپ مجدد، در اروپا داستاهای این کتاب به صورت زیراکسی پخش می‌شد؛ چرا که داستان‌های دهکده پرملال نمودار درد و رنج روستاییانی بود که بر خلاف تبلیغات دولت، از عدم بهداشت، خرافات و فقر فرهنگی و بی چیزی در رنج بودند.