معنی کلمه پرفسوس در لغت نامه دهخدا پرفسوس. [ پ ُ ف ُ ] ( ص مرکب ) پرحیله. پرتزویر : کنون برده گشتی چنین پرفسوس نه آگه من از کار و تو نوعروس.اسدی.
جملاتی از کاربرد کلمه پرفسوس چو دورم ز گفتن بود پرفسوس چو نزدیک باشم بود چاپلوس زهی دهر پر حیله پرفسوس که گه سندروس است گه آبنوس