پرخاش جو

معنی کلمه پرخاش جو در لغت نامه دهخدا

پرخاشجو. [ پ َ ] ( نف مرکب ) رجوع به پرخاشجوی شود :
دوپرخاشجو با یکی نیکخوی [ ایرج ]
گرفتند پرسش نه بر آرزوی.فردوسی.ز توران سران سوی او آمدند
پر از کین و پرخاشجو آمدند.فردوسی.

معنی کلمه پرخاش جو در فرهنگ عمید

جنگجو، ستیزه جو، جنگاور: به کشتیّ و نخچیر و آماج و گوی / دلاور شود مرد پرخاش جوی (سعدی۱: ۷۵ ).

جملاتی از کاربرد کلمه پرخاش جو

بت پرخاش جو دشنام گویان حکایت ها ز ننگ و نام گویان،