پرحاصل

معنی کلمه پرحاصل در لغت نامه دهخدا

پرحاصل. [ پ ُ ص ِ ] ( ص مرکب ) ( درخت ، زمین... ) که بسیار بار آورد. که بسیار حاصل آورد. که بسیار بر دهد.

معنی کلمه پرحاصل در فرهنگ عمید

۱. پربار، پُربَر.
۲. درخت یا زمین که حاصل بسیار بدهد.

معنی کلمه پرحاصل در فرهنگ فارسی

( صفت ) که میوه و بار بسیار آورد پر بر پر بار .

جملاتی از کاربرد کلمه پرحاصل

زنار ببند ای دل در دیر بکن منزل زان راهب پرحاصل یک بوسه تقاضا کن
تئاتر بانگساوان به‌طور معمول بر محور ایستانا یا کاخ مالایی معطوف بوده است. موضوع اصلی تئاتر بانگساوان به‌طور معمول بر مبنای سرگذشت، رابطه عاشقانه و دلبری سلطان، پادشاهان، دلیر مردان، نجیب‌زادگان، ملکه و شاهزاده خانم‌ها است که در بارگاه‌های متنوع مالایی مجمع‌الجزائر اتفاق می‌افتاد. روایت‌های پرحاصل محلی مالایی و حماسه‌ها همانند سالنامه مالایی، محور ماجرای داستان و موضوع را برای پروار نمودن آن، در دسترس قرار می‌داد. پادشاه مالایی همچون سنگ نیلا اوتاما و دلیز مردان محبوب مالایی، همچون سرگذشت هنگ تواه از ملاکا، از موضوعات محبوب بانگساوان هستند. عنوان دیگری همچون سئولاس نانکا، داستانی دربارهٔ پیشینه سلطنت سیاک سری ایندراپورا، محبوب می‌باشند.
زمخشری پیرامن آیه ی «ان کیدکن عظیم » گوید: حق سبحانه از آن رو کید زنان را عظیم شمرده است که - هر چند در مردان نیز مکر وجود دارد - مکرشان لطیف و چاره جوئیشان پرحاصل است و نیز مکر را با ملایمت همراه همی کنند.