پرجفا. [ پ ُ ج َ ] ( ص مرکب ) ظالم. ستمکار : نبایست آن خلعت ناسزا فرستاد نزدیک آن پرجفا.فردوسی.بگیتی کسی را نماند وفا روان و زبانها شود پرجفا.فردوسی ( از فرهنگها ).
معنی کلمه پرجفا در فرهنگ عمید
جفاکار، ظالم، ستمکار.
معنی کلمه پرجفا در فرهنگ فارسی
( صفت ) ستمکار ظالم .
جملاتی از کاربرد کلمه پرجفا
بدو روز و دو شب بدرگه رسید درنامور پرجفا پیشه دید
کنون سام این کارها میکند به جان خود آن پرجفا میکند
با من که در وفاش فرو رفت روز من چون طبع روزگار دلش پرجفا شده
گفتم که راه دین بنمایند مر مرا زیرا که ز اهل دنیا دل پرجفا شدم
ور تو گواهان مرا رد می کنی ای پرجفا ای قاضی شیرین قضا باری فروخوان محضرم