پرتو تصویر

معنی کلمه پرتو تصویر در فرهنگستان زبان و ادب

{image ray, perspective ray} [مهندسی نقشه برداری] خط مستقیمی که نقطه ای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل می کند

معنی کلمه پرتو تصویر در ویکی واژه

خط مستقیمی که نقطه‌ای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه پرتو تصویر

عوامل رادیوکنتراست یا مواد حاجب اغلب در سی تی برای توصیف بهتر آناتومی مورد استفاده واقع می‌شوند. گرچه رادیوگرافی قادر به تولید و ارائهٔ تفکیک‌پذیری فضایی بالاتری است، اما در عوض سی تی می‌تواند اطلاعات بیشتری را در مورد تغییرات دقیق و ظریف مربوط به میرایی پرتو ایکس تشخیص دهد. در ضمن سی تی بیمار را در معرض تابش اشعهٔ یونیزان بیشتری در مقایسه با رادیوگرافی قرار می‌دهد. در سی تی نوع اسپیرال با آشکارسازهای زیاد (مولتی دتکتور) از چند ردیاب یا آشکارساز بهره‌گیری می‌شود. در این نوع ۸، ۱۶، یا ۶۴ ردیاب یا آشکارساز در طول حرکتی پیوسته و مستمر از بیمار، از طریق تابش پرتو تصویر به دست می‌آورند که حاصل تصاویری عالی و با جزئیات بسیار ظریف در زمان بررسی کمتر می‌باشد.