پربو

معنی کلمه پربو در لغت نامه دهخدا

پربو. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) مُعطر. پرعطر. خوشبوی. و رجوع به پربوی شود.

معنی کلمه پربو در فرهنگ عمید

پرعطر، خوش بو.

جملاتی از کاربرد کلمه پربو

کنون تشت می شد به مشکوی ما برین گونه پربو شد ازبوی ما
گیاهی است پربو و طبع آن گرم است. گلچه‌های آن زردرنگ‌اند. این گیاه بومی مناطق معتدل آسیا، اروپا و شمال آفریقا است.