پای در گل

معنی کلمه پای در گل در لغت نامه دهخدا

پای در گل. [دَ گ ِ ] ( ص مرکب ) گرفتار و حیران. ( غیاث اللغات ).

معنی کلمه پای در گل در فرهنگ فارسی

پا در گل
گرفتار و حیران

جملاتی از کاربرد کلمه پای در گل

آنانکه رهی به عالم دل دارند از صحبت جسم پای در گل دارند
هان جام عید اینک ، شاها کز انتظارش می کف زدست بر سر خم راست پای در گل !
میان آن دو سر و پای در گل پرستاران بسی بودند یک دل
ز آب چشم ماست کز دنبال محمل می‌رود؟ اینکه خلقی از قفایش پای در گل می‌رود
نشد مانع عمر قید تعلق تو رفتار این پای در گل ندیدی
به پیش قد تو چون سرو پای در گل ماند چگونه با تو کند دعوی سرافرازی
گر به کلی برنگیری گل ز راه پای در گل ره به پایان کی شود
قد سرو و نارون دادند خوبان را ولی عاشقان را پای در گل دست بر سر داشتند
پیش سروی کز خرامش آب حیوان می چکد ما نظربازی به سرو پای در گل کرده ایم
بس اشک که از دیده بحاصل آرم از آب دو چشم پای در گل آرم