پای خاسته
معنی کلمه پای خاسته در فرهنگ فارسی
چیزی را گویند که در زیر پا کوبیده و خسته شده باشد
جملاتی از کاربرد کلمه پای خاسته
لاله بر پای خاسته که ز شاخ غنچه بیرون همی کند سر حسن
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ و دردمند در صور، فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ مرده بیفتد از ان آواز هر که در آسمان و زمین کس است، إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ مگر او که خدا خواهد، ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری پس آن گه دردمند در صور دمیدنی دیگر، فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ (۶۸) آن گه ایشان بر پای خاسته باشند همگان ایستاده مینگرند.
ساقی به پای خاسته چون سرو سیمتن وانباشته به ساغر زربن شرابها