پالاده
معنی کلمه پالاده در لغت نامه دهخدا

پالاده

معنی کلمه پالاده در لغت نامه دهخدا

پالاده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) پالاد. اسب جنیبت. ( اوبهی ). اسب کوتل. ( برهان ) :
ابلق ایام را تا برنشیند، میرود
سبزخنگ چرخ پیش قدر او پالاده ای.عنصری.|| ( ص ) بدگوی و مفسد و اهل غیبت. ( برهان ). اهل غیبت و فساد.

معنی کلمه پالاده در دانشنامه عمومی

پالاده ( به لاتین: Palade ) یک منطقهٔ مسکونی در استونی است که در دهستان پوهالپا واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه پالاده

او یکی از نخستین دانشمندانی بود که اجسام وایبل-پالاد را در لایه درون‌رگی توصیف نمود که به افتخار وی و جرج امیل پالاده نامگذاری شد.