وراجی. [ وِرْ را ] ( حامص ) هرزه و لاف زدن و به هندی بک بک کرنا. ( آنندراج از سفرنامه شاه ایران ). || در تداول پرگویی و با کردن صرف شود : شغل خوبی زیر سر کن دخل دار جان بابا را به وراجی چکار؟بهار ( دیوان ج 2 ص 238 از فرهنگ فارسی معین ).- وراجی کردن ؛ پرگویی کردن. پرحرفی کردن.
معنی کلمه وراجی در فرهنگ عمید
پرحرفی، پرگویی.
معنی کلمه وراجی در فرهنگ فارسی
پرحرفی روده درازی : شغل خوب زیر سر کن دخل دار جان بابا را به وراجی چکار ? ( بهار )
جملاتی از کاربرد کلمه وراجی
ساعت ۱۰ شب، بلوم به زایشگاه میرود تا به مینا پیورفوی سر بزند. استیون و چند نفر از دوستانش که دانشجوی پزشکیاند نیز در بیمارستان هستند و مشغول نوشیدن و وراجی با صدای بلند راجع به مسائل مرتبط با تولد هستند. بلوم قبول میکند که به آنها ملحق شود، هر چند که درنهان به خاطر تقلای خانم پیورفوی در طبقهٔ بالا، با عیاشی آنها مخالف است. باک از راه میرسد و مردها به میخانهٔ بورک میروند. موقع تعطیل شدن میخانه، استیون، دوستش لینچ را راضی میکند که به فاحشهخانه بروند و بلوم آنها را تعقیب میکند تا مراقبشان باشد.