ورائه

معنی کلمه ورائه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی وَرَائِهِ: دنبالش - دور تا دورش - پشتش (کلمه ی وراء هم به معنی دنبال و هم معنی احاطه می دهد. عبارت "وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ " یعنی خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )
ریشه کلمه:
وری (۳۲ بار)
کلمه «وَراء» از مادّه «وَرَیْ» گر چه به معنای پشت سر است (در برابر أَمام) ولی در این گونه موارد به معنای نتیجه و عاقبت کار می آید، همان گونه که در تعبیرات فارسی نیز زیاد در این معنا به کار می رود، مثلاً می گوئیم: اگر فلان غذا را بخوری، پشت سر آن بیماری و مرض است و یا اگر با فلان کس رفاقت کنی، به دنبال آن بدبختی و پشیمانی است، یعنی نتیجه و معلول آن، چنین است. کلمه «وَراء» (پشت سر) مسلماً در سوره «کهف» جنبه مکانی ندارد بلکه کنایه از این است که: آنها بدون این که توجّه داشته باشند، گرفتار چنگال چنین ظالمی می شدند، و از آنجا که انسان حوادث پشت سر خود را نمی بیند، این تعبیر در اینجا به کار رفته است.
«وَراء» به معنای پشت سر، در سوره «جاثیه» با این که دوزخ جلو آنها قرار دارد، و در آینده به آن می رسند، ممکن است از این نظر باشد که آنها اقبال به دنیا کرده، و آخرت و عذاب الهی را نادیده گرفته و پشت سر انداخته اند، و این تعبیر معمول است که انسان به هر چیزی بی اعتنایی کند، می گویند: آن را پشت سر انداخته، قرآن مجید می گوید:إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً «آنها زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که روز سختی را پشت سر خود رها می کنند»!
جمعی از مفسران نیز گفته اند کلمه «وَراء» از مادّه «موارات» به هر چیزی اطلاق می شود که از انسان پوشیده باشد، هم به پشت سر گفته می شود و هم به پیش رو، آنجا که دور باشد و پنهان، و به این ترتیب کلمه «وَراء» مفهوم جامعی دارد که به دو مصداق متضاد اطلاق می شود.
این تفسیر نیز بعید به نظر نمی رسد، که بگوئیم: تعبیر به «وَراء» اشاره به مسأله علت و معلول است، فی المثل می گوئیم: اگر فلان غذای ناباب را بخوری پشت سر آن بیماری است، یعنی خوردن غذا علت آن بیماری می باشد، در اینجا نیز اعمال آنها عامل و سبب «عذاب مهین» دوزخ است.
بعضی نیز گفته اند «وَراء» اگر به فاعل اضافه شود به معنای پشت سر، و اگر به مفعول اضافه شود به معنای پیش رو است (روح البیان، جلد 8، صفحه 439) ولی دلیلی برای این مطلب در دست نیست.

جملاتی از کاربرد کلمه ورائه

عسی الکرب الّذی امسیت فیه یکون ورائه فرج قریب‌