وجیهه

معنی کلمه وجیهه در لغت نامه دهخدا

( وجیهة ) وجیهة. [ وَ هََ ] ( ع ص ) مؤنث وجیه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زن روشناس. || خداوند جاه. || زن زیبا. || زن صاحب قدر و منزلت. || وجیه و خوشگل. ( ناظم الاطباء ). || کساء و پوشش دارای دورو. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) مهره ای است قرمزرنگ یا عسلی که دارای دورو بوده باشد و صورت در آن چون آینه نمودار گردد و صورت را با آن مسح کنند هنگامی که بخواهند بر شاه درآیند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). مهره دوروی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وجیه شود.

معنی کلمه وجیهه در فرهنگ معین

(وَ هَ یا ه ) [ ع . وجیهة ] (ص . ) مؤنث وجیه .

معنی کلمه وجیهه در فرهنگ عمید

۱. خوب رو (زن ).
۲. دارای قدر و جاه.

معنی کلمه وجیهه در فرهنگ فارسی

زن خوبروودارای قدروجاه ، مونث وجیه
۱ -(صفت ) مونث وجیه . ۲ - زن زیباروی . ۳ -( اسم )نامی است از نامهای زنان .

معنی کلمه وجیهه در فرهنگ اسم ها

اسم: وجیهه (دختر) (عربی) (تلفظ: vajihe) (فارسی: وَجيهه) (انگلیسی: vajihe)
معنی: زیبا، والا مقام و مورد توجه، خوشگل ( زن )، دارای قدر و منزلت نزد مردم

معنی کلمه وجیهه در ویکی واژه

وجیهة
مؤنث وجیه.

جملاتی از کاربرد کلمه وجیهه

صبوری در سال ۱۳۶۰ ارکستری موسیقی به نام گل سرخ تشکیل داد که در آن هنرمندانی چون وجیهه و فرید رستگار، حفیظ وصال، محمود کامن، کبیر متین، شریف ساحل، نعیم و دیگران با او بودند.