وتار.[ وَت ْ تا ] ( ع ص ) زه تاب. ( دهار ) ( انساب سمعانی ). وتار. [ وِ ] ( ع مص ) مواترة. ( منتهی الارب ). در پی یکدیگر شدن. || یک روز یا دو روز در میان روزه داشتن. || نامه و خبر در پی یکدیگر فرستادن یکان یکان با مهلت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به مواتره شود.
معنی کلمه وتار در فرهنگ فارسی
در پی یکدیگر شدن یا یک روز یا دو روز در میان روزه داشتن