واضحات

معنی کلمه واضحات در لغت نامه دهخدا

واضحات. [ ض ِ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ واضحة. رجوع به واضحة و واضح شود.

معنی کلمه واضحات در فرهنگ فارسی

( صفت ) جمع واضحه

جملاتی از کاربرد کلمه واضحات

تا ترا رمز واضحات آمد واضحاتت مغیّبات آمد
قوله: «وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ» ای کما بینّا ابتداء الخلق و المعاد انزلناه، «آیاتٍ بَیِّناتٍ» واضحات، یرید جمیع القرآن، و قیل کما بینّا قدرتنا علی الخلق عقلا انزلنا فی القرآن آیات واضحات بصحّة ذلک، «وَ أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ» ای و لانّ اللَّه یهدی الی النبوّة من یرید علی ما یوجبه الحکمة لا من تریدون، نظیره قوله: «وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی‌ عِلْمٍ»، و قیل یهدی من یرید، ای یوفّق للصّواب من یرید هدایته.
روی در روی واضحات الثغر چشم در چشم «قاصرات اطرف»