واشلو

معنی کلمه واشلو در لغت نامه دهخدا

واشلو. ( اِخ ) قریه ای در دوازده فرسخی ری که تاج الدوله تتش بن الب ارسلان در صفر سال 488 هَ. ق. بدانجا کشته شده است. این کلمه در راحةالصدور «واشیلو» ( ص 143 ) و در معجم البلدان «داشیلوا» آمده است. ( از حاشیه مجمل التواریخ والقصص ص 409 ). و رجوع به داشیلوا شود.

جملاتی از کاربرد کلمه واشلو

زیرشاخه‌های اشاقه باش: قوینلو، عزالدینلو، شام بیاتی، قرامو سانلو، واشلو و زیادلو.