واسوخت
معنی کلمه واسوخت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه واسوخت در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه واسوخت
دل بیرخ تو هیهات با ناله رفت در خاک واسوخت این سپندان چندانکه سرمهدان شد
دل ز سودای سر زلف تو خواهد واسوخت از سر مجمرم این دود بدر خواهد رفت
به داغ غربتم واسوخت آخر خودنماییها برآورد از دلم چون ناله اظهار رساییها
خاک شد رنگ تنزه گل آثار دمید جوهر آینه واسوخت که زنگار دمید