واحدیت

معنی کلمه واحدیت در لغت نامه دهخدا

واحدیت.[ ح ِ دی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) از نظر حکما عبارت از قسمت نشدن واجب لذاته به جزئیات است. میرزا زاهد در حاشیه شرح مواقف درباره ایجاب وجود میگوید: به نظر حکما عدم تقسیم واجب لذاته به اجزاء احدیت است ومنقسم نشدن آن به جزئیات واحدیت است. واحدیت از نظرصوفیه عبارت از محلی است که ذات در صفت تجلی میکند و صفت در ذات و به این اعتبار هر یک از اوصاف عین دیگری ظاهر میشود. مثلاً در منتقم عین خدا تجلی میکند ودر خدا عین منتقم ظاهر میشود ( منتقم عین خدا و خدا عین منتقم است ) منعم عین خدا و خدا عین منعم است و همچنین هنگامی که واحدیت در خود نعمت تجلی مینماید و نعمت عین آن است و آن نعمت و رحمتی است که در عین حال نقمت و قهر است. تمام اینها از نظر ظهور ذات در صفات و آثار آن است ولی به اعتبار فرق بین واحدیت و احدیت و الوهیت آن است که در احدیت چیزی از اسماء و صفات ظهور نمی کند و در واحدیت اسماء و صفات و مؤثرات آنها تجلی مینماید نهایت آنکه این امر بحکم ذات است نه بحکم اقتران آنها. و هر یک از آنها عین دیگری است در الوهیت اسماء و صفات بحکم آنکه هر یک از جمیع آنها استحقاق دارد ظهور میکند مثلا منعم ضد منتقم و منتقم ضد منعم است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1476 ).

معنی کلمه واحدیت در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - یکتایی . ۲ - قسمت نشدن واجب لذاته بجزئیات . ۳ - محلی است که ذات در صفت تجلی کند وصفت در ذات به این اعتبار هر یک از اوصاف عین دیگری ظاهر میشود مثلا در منتقم عین خدا تجلی میکند و در خدا عین منتقم ظاهر میشود ( منتقم عین خدا و خدا عین منعم است ) و قس علل ذلک . هم. اینها آثار آنست ولی باعتبار فرق بین واحدیت و احدیت و الوهیت آنست که در احدیت چیزی از اسمائ و صفات ظهور نمی کند و در واحدیت اسما و صفات و موثرات آنها تجلی مینماید نهایت آنکه این امر بحکم ذات است نه بحکم اقتران آنها و هر یک از آنها عین دیگریست در الوهیت اسمائ و صفات بحکم آنکه هریک از جیمع آنها استحقاق دارد ظهور میکند است مثلا منعم ضد متقم و منتقم ضد منعم است .
از نظر حکما عبارت از قسمت نشدن واجب لذاته به جزیئات است .

جملاتی از کاربرد کلمه واحدیت

احد است و اگر تو بشماری واحدیت رساندت به هزار
کز آن تعبیر شد بر واحدیت دگر هم بر احد از حیث رتبت
نزول این احد بر واحدیت بود با نسبت اسمای حضرت
ظهور آنچه اندر واحدیت ز اسماء بود مستور آن به نسبت
وی اعیان است و احوالات اعیان خود اندر واحدیت بی‌زنقصان
خود اندر واحدیت رخ نماید ز هم پس منفصل در علم آید
بود آن واحدیت وصف ذاتش تکثر یافت از حیث صفاتش
بود مرات جمع ذات واحد کمال واحدیت ز او مشاهد
الوهیت در اینجا جلوه گر شد مقام واحدیت پرده در شد
مقام واحدیت صوفی صاف که پوشد بر هویت دلق اوصاف