واحد یموت

معنی کلمه واحد یموت در لغت نامه دهخدا

واحد یموت. [ ح ِ ی َ ] ( اِ مرکب ) ( مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت ) اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر.

معنی کلمه واحد یموت در فرهنگ عمید

چوب دستی کلفت، چوب دستی که سر آن ستبر یا آهن گرفته شده باشد.

معنی کلمه واحد یموت در فرهنگ فارسی

( جمله اسم ) چوبدستی که سر آنرا باهن گرفته باشند شش پر ٠
و اصطلاحا بمعنی چوبدستی که سر آن باهن یا قیر در گرفته شده باشد .

معنی کلمه واحد یموت در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دبوس

جملاتی از کاربرد کلمه واحد یموت

همی بخواهد واحد یموت سرکش من که با کدوی تو مشت آزمون کند یکبار
بود بتازی واحد یموت آن یکزخم که هست دسته اش از چوب و کله اش از قار