واجب بالذات

معنی کلمه واجب بالذات در لغت نامه دهخدا

واجب بالذات. [ ج ِ ب ِ بِذْ ذا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مقابل واجب بالغیر است و آن چیزی است که عارض شدن وجوب به غیر او ممتنع باشد وگرنه توارد دو علت مستقل پیش می آید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1443 ). واجب بالذات یعنی موجودی که واجد جمیع مراتب کمالات و علةالعلل موجودات باشد و بعلاوه معنی علةالعلل بودن آن است که واجد جمیع مراتب معلولات باشد و حالت انتظاری در آن نباشد و آنچه لازمه علیت است بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جمیع آنچه برای موجودات دیگر ممکن است برای او بالفعل حاصل باشد. واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع جهات است زیرا اگر از جهتی ازجهات فاقد مرتبه ای از کمال باشد در حصول آن کمال احتیاج به مکمل خواهد داشت و لازم می آید که از آن جهت ممکن باشد و لازم می آید که مرکب باشد از کمال و نقص واجب بالذات منحصر به یک موجود است که ذات حق تعالی است. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). و رجوع به واجب لذاته و واجب الوجود لذاته و واجب الوجود شود.

معنی کلمه واجب بالذات در فرهنگ فارسی

در مقابل واجب بالغیر است و آن چیزی است که عارض شدن وجو به غیر او ممتنع باشد و گرنه توارد دو علت مستقل پیش میاید .

جملاتی از کاربرد کلمه واجب بالذات

مقام واجب بالذات و جای خوف و حذر حذر کنید که اخفاست این ستوده مقام
اگر موجود (که در تحقق آن شک نیست) واجب‌الوجود بالذات باشد، مطلوب ما ثابت است، و اگر چنین نباشد، مستلزم وجود واجب بالذات است، تا دور و تسلسل لازم نیاید.