واجب التعظیم

معنی کلمه واجب التعظیم در لغت نامه دهخدا

واجب التعظیم. [ ج ِبُت ْ ت َ ] ( ع ص مرکب ) آن که شایسته و لایق احترام و تعظیم بود. ( ناظم الاطباء ): امام زاده واجب التعظیم.

معنی کلمه واجب التعظیم در فرهنگ عمید

ویژگی آن که احترام و بزرگداشت او واجب است.

معنی کلمه واجب التعظیم در فرهنگ فارسی

آنکه احترام و بزرگداشتش واجب و لازم است : این سازنده همه چیزها واجب التعظیم است ٠
آنکه شایسه و لایق احترام و تعظیم بود .

جملاتی از کاربرد کلمه واجب التعظیم

بحمدالله که قیوم توانا قدیم واجب التعظیم دانا
هرکه در دنیا واجب التعظیم بر سریر عدل می شود تسلیم
هر که در دنیا واجب التعظیم بر سریر عدل می شود تسلیم
نگین خاتم آن شاه واجب التعظیم نشان دولت و پروانه ی حیات منست
قانون که اصول واجب التعظیم است ما را به اطاعتش سر تسلیم است
سید محمد ابوالوفا امامزاده ای واجب التعظیم می باشد که کرامات زیادی از ایشان نقل می شود و سالانه بخصوص در ایام نوروز زائران فراوانی به این امامزاده سفر می کنند
درین میانه بانسان واجب التعظیم که هست مظهر کل از وجود جمع سلام