وئید

معنی کلمه وئید در لغت نامه دهخدا

وئید. [ وَ ] ( ع ص ) دخترک زنده در گور کرده. وئیدة. موؤدة || ( اِ ) آواز یا بانگ بلند درشت. || هدیر شتر. || آهستگی. درنگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه وئید

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ و بهر جای که شوی و بهر سوی که بیرون شوی فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ روی خود فرا سوی مسجد حرام ده وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ و شما که امّت وئید هر جا که باشید رویهای خویش فرا سوی آن دهید لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ تا هیچکس را بر شما حجتی نبود از مردمان، إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ مگر کسی که خود بستمکاری حجت جوید از جمله ایشان، فَلا تَخْشَوْهُمْ مترسید ازیشان وَ اخْشَوْنِی و از من ترسید، وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ و تا تمام کنم بر شما نعمت خویش وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و مگر تا شما بر راه راست بمانید.