و کذلک

معنی کلمه و کذلک در لغت نامه دهخدا

و کذلک. [ وَ ک َ ذا ل ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: و + کذلک ) و کذا. و نیز. و همچنین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

جملاتی از کاربرد کلمه و کذلک

و قیل هی فریضة صلاة الصبح و استدلّ بعضهم بهذا علی انّ الاسفار بصلاة الصبح افضل و کذلک قراءة یعقوب: و ادبار بفتح الالف لانّ النجوم لا ادبار لها و لا ادبار و انّما ذلک بالاستتار عن العیون.
ای اوجبنا علیهم و کذلک قوله تعالی فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ ای اوجب فیهن الحج فاحرم به. میگوید: هر که درین ماهها حج بر خود فریضه گرداند، یعنی باحرام و تلبیه، و احرام آن باشد که چون بمیقات رسد غسل کند، آن گه از اری سپید در بندد، و ردائی سپید بر افکند، و نعلین در پوشد، و بوی خوش بکار دارد، و دو رکعت نماز کند. آن گه در دل نیت حج کند، و حقیقت احرام این نیّت است، پس اگر راکب باشد بر نشیند، و چون اشتر برخیزد و رفتن را راست بیستد، تلبیه کند و گوید لبّیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمد و النعمة لک، و الملک، لا شریک لک » و ازین جمله خود احرام فریضه است آن دیگر همه سنن و هیأت است.