هى

معنی کلمه هى در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی هِیَ: او - آن (مؤنث)
معنی شَاخِصَةٌ: خیره شونده (منظور از شخوص بصر در عبارت "فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ "این است که چشم آن چنان خیره شود که پلکش به هم نخورد )
معنی وَطْئَاً: قدم نهادن (و عبارت "إِنَّ نَاشِئَةَ ﭐللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئَاً " (:حادثه شب شدیدترین قدم نهادن است) و حادثه شب کنایه از نماز شب استو اشاره دارد به اینکه این عمل از هر عمل دیگر در صفای نفس ، انسان را ثابتقدمتر میسازد ، و بهتر از هر چیز نفس آدمی ...
تکرار در قرآن: ۶۴(بار)

جملاتی از کاربرد کلمه هى

وی شخصاً سِر ویلیام هى مک‌ناتن، دیپلمات ارشد انگلیسی را در دیداری، با اسلحه کشت.[۷۶]
او اولین بار زمانی مشهور شد که در نبرد جمرود در سال ۱۸۳۷ شخصاً رهبر سیک‌ها، ژنرال هری سینگ را کشته و سر از تنش جدا کرد. پس از آنکه پدرش در سال ۱۸۴۰ به بریتانیا تسلیم شد، او به بخارا رفته و سپس در دامنه های هندوکش اقامت گزید. هدفش رهبری مقاومت در برابر بریتانیا بود و در کابل به عنوان شجاع ترین رهبران مقاومت شناخته می شد. ورود او به کابل در ۲۵ نوامبر ۱۸۴۱ قیام را متحول کرد و او بود که مذاکرات برای خروج بریتانیا را رهبری کرد. در ۲۳ دسامبر ۱۸۴۱، در جریان گفتگو در کنار رودخانه کابل، وی شخصاً سِر ویلیام هى مک‌ناتن، دیپلمات ارشد انگلیسی را در دیداری، با اسلحه کشت. و متعاقباً جلال آباد را آزاد کرد. بعد از شکست انگلیس وی به پایتخت، کابل برگشت و قدرتمندترین سردار افغانستان باقی ماند.