هواپرست

معنی کلمه هواپرست در لغت نامه دهخدا

هواپرست. [ هََ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) آنکه در پی هوای نفس باشد. پیرو هوس. هواباره :
گفتا چه گمان بری که مستم
یا شیفته و هواپرستم.نظامی.گناه کردن پنهان به از عبادت فاش
اگر خدای پرستی هواپرست مباش.سعدی.هرزه گرد غماز، هواپرست هوسباز. ( گلستان ).
هواپرست ز راحت به خویش می بالد
که آشکار فزون تر شود به خواب نفس.محسن تأثیر.

معنی کلمه هواپرست در فرهنگ عمید

کسی که پیرو هوا وهوس خود باشد.

معنی کلمه هواپرست در فرهنگ فارسی

پیروهوی وهوس خودبودن
(صفت ) کسی که تابع امیال و آرزوی نفس خود میباشد (صرف نظر از مبادی شرعی و اخلاقی ): اما هرزه گرد بی نماز هوا پرست هوس باز که روزها بشب آرد در بند شهوت و شبهاروز کند در خواب غفلت و بخوررهر چه در میان آید و بگوید هر چه بر زبان آید رندست و گرد رعباست .

جملاتی از کاربرد کلمه هواپرست

هزار چاک دل آغوش چیده‌ام به تخیل هواپرست چه گیسوست شانه‌ای که ندارم‌؟
آه هواپرست به مقصد نمی رسد نتوان زدن به تیر هوایی نشانه را
چون بره‌ای تو فی‌المثل گرگ شبان تو بود نفس هواپرست تو دشمن جان تو بود
گناه کردن پنهان به از عبادت فاش اگر خدای پرستی هواپرست مباش
وجود تا نسپارد محلِ راز ندارد هواپرست نیارد به صحبتِ تو رسیدن
از نفس هواپرست رنگ غنای دل شکست بر سر آشیان فتاد آفت پرگشاییت