جملاتی از کاربرد کلمه هشت و چار
در ولایت معنی اسرار داشت در هدایت جان هشت و چار داشت
گر برون هفت چرخ و چار طبعست این سخن بارگاهش هم برون از هفت و هشت و چار زن
نوشی ار می ز جام پیر مغان عارف نور هشت و چار شوی
مشفق آنکو با ولای هشت و چار از ازل آب و گلش بودی عجین
رو چو ایشان مخزن اسرار جو مذهب حق را ز هشت و چار جو
از حب هشت و چار منور کنم لحد با چار جو بهشت مثمن درآورم
زد چو بر سرم عشق هشت و چار خویش را زدم من به شاعری
ای حیدر شهسوار وقت مددست ای زبدهٔ هشت و چار وقت مددست
چون صغیر ار نجات میجوئی رو ز درگاه هشت و چار متاب
چار مام و نه پدر جستند ازین فرزند نام کایزد او را در امامت ختم هشت و چار کرد