هاشم بحرانی

معنی کلمه هاشم بحرانی در لغت نامه دهخدا

هاشم بحرانی. [ ش ِ م ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن سلیمان بن اسماعیل الحسینی البحرانی الکَتْکانی التوبلی ( منسوب به «توبلی » و «کتکان » ازقراء بحرین )، مشهور به «البحرانی ». از مفسرین امامی و علمای ادب و رجال حدیث بوده و از جمله آثار اوست :«ایضاح المسترشدین » در شرح احوال خوارج ، و «البرهان فی تفسیرالقرآن » در دو مجلد و «الدر النضید فی فضایل الحسین الشهید» و «سلاسل الحدید» که منتخبی است از شرح نهج البلاغه ابن الحدید و «الانصاف فی النص علی الائمة الاشراف من آل عبدمناف » و «تنبیه الاریب » در شرح رجال تهذیب ، و «تبصرةالولی فی من رای القائم المهدی » و «غایةالمرام و حجةالخصام » و غیره. صاحب روضات الجنات درباره وی گفته است که وی در تألیفاتش فقط به جمعو تألیف پرداخته و از خود چیزی درباره مسائل و ترجیح اقوال یا بحث در آنها و اختیار مذهبی بر مذهب دیگر نیاورده است. هاشم در سال 1107 هَ. ق. در بحرین وفات یافت و در توبلی به خاک سپرده شد. ( از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ) رجوع به فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 1 ص 89، 221، 286، 303 و 310 و ج 2 ص 44 و 286 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه هاشم بحرانی

بحرانی‌های شیعه قومی بزرگ بودند که در شرق جزیرةالعرب و بحرین ساکن بوده و از قبیله عبدالقیس، بنی تمیم، بکر بن وائل و تغلب می‌باشند. و از میان آن‌ها شخصیت‌های شیعی زیادی مانند: شیخ یوسف بحرانی، شیخ حسین عصفور (مشهور به علامه)، سید هاشم بحرانی و شیخ میثم بحرانی می‌باشند.
البرهان فی تفسیر القرآن تفسیری از قرآن نوشته سید هاشم بحرانی از علمای شیعی بحرین.