هائل

معنی کلمه هائل در لغت نامه دهخدا

هائل. [ ءِ ] ( ع ص ) ترساننده. هول هائل ، تأکید است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). هولناک و شدید و ترساننده ،مشتق از هول. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
نشستم از برش چون عرش بلقیس
بجست او چون یکی عفریت هائل.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 51 ).بیابانی هائل در طی آن منازل بازپس گذاشت که مرغ در هوای آن پر بریزد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 354 ). در دل اهل اسلام از آن ندای هائل و بنای مائل روعی عظیم حادث شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 393 ). یکی را از ملوک ماضی مرضی هائل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی. ( گلستان ).
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 2 ).|| کارهایی که بر شخص دشوار آید. ( از اقرب الموارد ). || رمل هائل ؛ ریگ فروریخته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه هائل در فرهنگ فارسی

(اسم ) ترساننده . یا مرض هایل . مرض سخت موحش .

جملاتی از کاربرد کلمه هائل

مشکل است اندازهٔ این حادثه در شرق و غرب هائل است آوازهٔ این واقعه در بحر و بر
قوله: وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ، ای سبقت الرسل، مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ، ای قبل هود و بعده، أَلَّا تَعْبُدُوا ای قال لهم: أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ، ان لم تؤمنوا، عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ هائل یعنی یوم القیمة و قیل یوم عذابهم فی الدنیا.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحل‌ها
هر نفس در خانه دل نقش تصویرش بود با پری هائل نمی‌گردد در و دیوارها
ساحلی دارم چو دریای نجف بهر نجات غم ندارم زانکه گرداب حوادث هائل است
اگر چه رهبر خلقند انجم در آن ظلمات هائل کرده ره گم